-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 بهمنماه سال 1393 20:32
یکرنگ که باشی زود چشمانشان را میزنی خسته می شوند از رنگ تکراریت این روزها دوره ی رنگین کمان هاست
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 10:08
من به زودی به نبودن هایت عادت میکنم از غم ات میمیرم و یک خواب راحت میکنم پر فریادم اگر بغض سکوتم بشکند حرمت عشق گذشته را رعایت میکنم به کسی که پیش اویی آه حتی گاه من به خودم که با تو بودم هم حسادت میکنم از تماشای تو در یک قاب کوچک خسته ام خسته ام آری ولی دارم نگاهت میکنم رفته رفته عشق من نسبت به تو کم میشود تا که روزی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 10:01
ابریم و نمی باریم ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم دوران شکوه باد از خاطرمان رفته است امروز که سد بسته است خشکیده و بی باریم
-
.....
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 09:58
وای بر من تو همانی که امیدم بودی تو همان چشم سیه دلبر افسونگر من هر چه کوشم مگر این حادثه باور نکنم میدود یاد خطاهای تو در باور من
-
سخن یک دل شکسته
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 12:12
پیری میگفت اگر میخواهی جوان بمونی دردهای دلتو فقط به کسی بگو که دوسش داری و دوستت داره گفتم:پس تو چرا جوان نموندی پیر خندید و گفت: دوستش داشتم دوستم نداشت
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 12:02
خدایا به هر آنکه دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بدتر است و به هر آنکه دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق هم بدتر است
-
غم
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 11:59
عشق من از ناراحتی تو ناراحت میشم از اینکه دلت گرفته باشه دنیا همش نامردیه پستیه آدماش بی مرامن اما از دنیا انتقام بگیر با بی تفاوت بودن به همه ی چیزای دنیا .با شاد بودن . با احساس خوشبختی کردن .اینطوری دنیا جلوت زانو میزنه هیچکی نمیتونه خستت کنه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 11:50
نمی خواهم که خاموشت ببینم نمیخواهم که سیه پوشت ببینم ندارم طاقت یک قطره اشکی که در نور دو چشمونت ببینم نمی خواهم که دستت را بگیرم ز لبهای قشنگت بوسه گیرم فقط آغوش خود بگشا عزیزم که من یکدم در آغوشت بمیرم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 11:38
چشمای تو برای من عالم زندگانیه رنگ چشمات برای من امید زندگانیه من میمیرم اگه تو پیشم نمونی رنگ دلم آبی شده میشه تو پیشم بمونی چشمای من منتظرن منتظر رسیدنت بیا دیگه تنهام نزار فرشته ها ندزدنت این قلب من میتپه برای تو همینو بس دق میکنم اگه نیای من میمیرم گوشه قفس وای رسیدی عزیز من دلم برات تنگ شده بود عزیز من میدونستی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 10:43
تو که میدونی عشق منی دوستت دارم واسه چی پس تو میگی میخوام برم دیگه دوست ندارم یادته اون روزا که دستت تودست منه حالا تو میخوای بری منو نمیخوای دلبر من میدونی من بی کسم تو بودی همه کسم زندگیم تو بودی و حالا من خارو خسم چرا تو لج میکنی ابروهاتو کج میکنی زندگیم تموم شده برای تو عمر من حروم شدش به پای تو واسه تو حاضر بودم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 10:35
با سر انگشتان نویسم نامه ای تا بخوانی قصه ی پر غصه ی دیوانه ای جای پای اشک ها بر هر سطور نامه ام با جوابت چلچراغان میشود ویرانه ام
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 10:33
آنکس که میگفت دوستت دارم عاشق نبود که به شوق من آمده باشد رهگذری بود که روی برگ های خشک پاییزی راه میرفت صدای خش خش برگ ها همان آوازی بود که من گمان میکردم میگوید دوست............................. ت دارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 10:05
دفتری بود که گاهی منو تو مینوشتیم در آن از غم و شادی و رویاهایمان از گلایه های که ز دنیا داشتیم من نوشتم از تو :که اگر با تو قرارم باشد تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد که اگر دل به دلم بسپاری و اگر همسفر من گردی من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال تا بر آنجا که تو باشی و من و عشق و خدا.!!!تو نوشتی از من: من که...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 09:37
زندگی را دوس دار چون نگویند که بی کسی نگویند که نمیخواهی و دوس نداری باشی چون بر سر لیلی گذشت عمر بی حاصل او چو شود مجنون دیوانه ی او پس بکن شادی به حق داشتنش ب حق دوست داشتن و داشتنت وقتی مجنون میکند با نام لیلی عشق بازی چرا تو میکنی با عشقت بازی
-
زندگی
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 09:27
زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن به افسردن نیست اضطراب و هوس دیدن و نادیدن نیست زندگی جنبش جاری شدن است زندگی کوشش راهی شدن است از تماشا گر آغاز حیات تا جایی که خدا میداند زندگی چون گل سرخیست پر از خارو پر از برگ و پر از عطر لطیف یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگو گل و خار همه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 12:16
اجازه هست خیال کنم تا آخرش مال منی خیال کنم دل منو با رفتنت نمیشکنی اجازه هست خیال کنم بازم میای می بینمت با این چشمای مهربون دوباره چشمک میزنی طپش طپش با چشمکت غزل بگم برای تو با اتکا به عشق تو. تو زندگی برم جلو
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 12:07
سلام به تو ای گل من ترانه ی من که جدایی از تو باشد و غم جاودانه ی من بخدا اگر نویسم ..بخدا اگر بگویم ..تویی اولین خیالم ,تویی اولین آخرین امیدم اگه یه روز از این حکایت بهت بگم کردم عادت دلم گیره پیش دلت مونده تو زندون رفاقت
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 11:58
هنوز در به در کوچه های خاطره ام هنوز اسم تو جا مانده کنج حنجر ه ام هنوز مثل نخستین نگاه عاشق تو در انحصار غم عشق در محاصره ام
-
..
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 11:55
گر روزی کسی از من بپرسد که دیگر قصدت از این زندگی چیست بدو گویم که چون ترسم از مرگ مرا راهی به غیر از زندگی نیست
-
در آغوش
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 11:49
در آغوشم بودی قطره اشکی بر گونه ات لغزید خواستم با انگشتانم آن قطره اشک را پاک کنم اما.. اما آن قطره اشک برای انگشتانم آشنا بود ...آشنا بود ...یادم آمد... آن هنگام که خداوند تو را می آفرید خاک تو را با اشک های من سرشت .راستی به گونه های خیس من نگاه کن اشک های من برای انگشتان تو آشنا نیست
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 09:16
مگذار که عشق به عادت دوست داشتند تبدیل شود مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود عشق عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن است دیگری نیست پیوسته نو کردن خواستنی است که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دگرگون شدن تازگی ذات عشق است و طراوت بافت عشق چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 09:09
بهت نمیگم دوست دارم ولی قسم میخورم که دوست دارم ,بهت نمیگم هر چی که میخوای بهت میدم چون همه چیزم تویی نمیخوام خوابتو ببینم چون تو خوش از خوابی اگه یه روز چشمات پر اشک شد و دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی صدام کن بهت قول نمیدم که ساکتت کنم اما منم پا به پات گریه میکنم ,اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صدام کن قول میدم سکوت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 09:00
تو را میخواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس مرغی اسیرم در این فکرم که در یک لحظه غفلت از این زندان خاموش پربگیرم به چشم مرد زندانبان بخندم کنارت زندگی از سر بگیرم در این فکرم من و دانم که هرگز مرا یارای رفتن زین قفس نیست اگر هم مرد زندانبان بخواهد دگر از بهرپروازم نفس...
-
...
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 22:59
یادگرفتم که: با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کنم با وقیع جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه میکند از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود تنهایی را به بودن در جمعی که به ان تعلق ندارم ترجیع دهم
-
...........
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 22:54
رو تنه درخت مدرسمون نوشتم عشق زیباست. معلم دید و گفت:بچه این یه رویاست.گفتم:خانم از باهم بودن چه میدانید! گفت:در عالم عشق عاشق همیشه تنهاست
-
دوری
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 22:51
اگر فکر میکنی نبودنش خیلی بهتر از بودنشه چشماتوببند و یه لحظه به نبودنش در کنارت فکر کن اگر چشمات خیس شدن بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز خیلی دوسش داری
-
بیخیالی
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 22:47
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند عشق بورز به آنها که دلت را شکستند دعاکن برای آنهایی که نفرینت کردند درخت باش بر غم تبرها بهار باش و بخند که خدا هنوز آن بالاباماست
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 22:44
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند عشق بورز
-
خدارا دوست دارم
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 22:43
خدا را دوست دارم بخاطر اینکه من را برای خودم میخواهد نه خودش خدا را دوست دارم بخاطر اینکه فقط وقت بیکاریش یادم نمی افتد بخاطر اینکه میتوانم احساسم را راحت بگویم نه اصلانیازی نیست بگویم خودش میتواند نگفته حرفم را بخواند خدارا دوست دارم بخاطراینکه بمن میگوید دوستم دارد و دوست داشتنش را مخفی نمیکند خدا را دوست دارم بخاطر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 تیرماه سال 1392 15:45
وقتی میشد نیاز من اگر نباشی پیش من اشکای چشمامو ببین که میریزه به پای تو بازم که بی قرارمو دلواپس نگاه تو تموم هستی منی بمون همیشه پیش من اگه شدم عاشق تو نزار که بی تاب بمونم لالایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز ازت میخوام همیشه عاشق بمونی دوست دارم خیلی کمه ولی جز...